بدون عنوان
سلام عزیز دلم خوبی طهورا جان نمیدونی که دلم چقدر برات تنگ شده این برای اولین بار است که اینهمه ازت دورم اما چاره ای نیست مجبورم هر روز روزها را میشمارم تا 9 بهمن شود ومن امتحاناتم را بدم وبیام پیشت عزیز دلم عروسکی که بهت قول داده بودم برات خریدم و گذاشتم تو کمدم . بعضی مواقع که دلم برات خیلی تنگ میشه عکسهات نگاه می کنم یاد شیرین زبانیهات می افتم بغض می کنم وقتی با هام تلفنی صحبت می کنی آرام میشم همیشه میگی عمه جون درستو خوب بخون رفوزه نشی آبرو ی منو ببری آخه فربون آبروی تو برم گلم خیلی خیلی دوستت دارم از راه دور میبوسمت هزارتا مواظب خودت باش برای عمه جون هم دعا کن که امتحاناتم به خوبی بدم و با خیال راحت بیام پیشت.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی